منتظران بیدار

ما میخواهیم ولایت از ما راضی باشد...

منتظران بیدار

ما میخواهیم ولایت از ما راضی باشد...

تشکیلات حسینی ...(مقاله)

سه شنبه, ۵ آبان ۱۳۹۴، ۰۱:۰۷ ب.ظ


کار تشکیلاتی به لگام کشیدن نفس است و ایثار برای وصول به حقیقت حیات. تاریخ امانت دار و عاشورا میراث دار ایثار. تشکیلات عاشورایی نقش آفرین کربلا، جلوه ی جمال حق و ظهور اسلام ناب محمدی است. خودمحوری در قاموس این تشکیلات نمی گنجد، بایستی طاغوت نفس را زمین زد تا ولایت حاکم گردد. در تشکیلات عاشورایی محور امام است، باید در امام غرق شد تا میثاق حیات زمینی آدم محقق گردد. جهت وصول به امام باید همچون حبه ی قند عمل کرد، سریع حل شد چرا که « ما آدمیان بقایمان به جذبه ی عشقی است که در دل ها به اماممان داریم و می دانیم اگر ولایت ما را به کوی دوست نکشد و به حال خویش رهایمان کند یاران همه از راه باز می مانیم1.» اگر در امام حل شدی دیگر مهم نیست کجا؟ در کدام تشکل؟ مهم این است که مهره ای از مهره های امام هستی. اصلا دیگر خودت نیستی، خود تو می شود خود امام، می شود حبیب امام. حبیب در وادی عشق به ولایت گردن در مقابل تیغ جفا نهاد قبل از آنکه شمشیر یزیدیان خون سرخ آن ذبح عظیم، بر مقتل فنای فی الله را بر گرده ی تاریخ بریزد و اینگونه مدال لله لا درُّک یا حبیب به گردنش آویخته شد؛ برای تشکیلاتی شدن باید در زمره ی اصحاب حسین بود تا به ولایت رسید. تشکیلاتی شدن یعنی حبیب وار سیر کردن، همه بعدی رشد کردن و رشد دادن، محل رجوع اهل حق گشتن. خروجی این تشکیلات انسان کامل است.

سرباختگان آستان ولایت خستگی نمی پذیرند و خستگان را در سپاه حسین جایی نیست. جوان عاشورایی برای تشکیلاتی شدن باید خستگی ناپذیر بود. قله امام است، هنگامه ی فتح قله، فراغت و آسودگی است. این رمز یاران حسین است. نفس زدن اصحاب حسین نیز جهت کیفیت بخشیدن به ارزش های دین و انقلاب و پیشبرد نهضت است، استفاده از هر فرصتی که فرامین مولایمان زمین نماند و امام به مسلخ کشیده نشود. این یعنی تشکیلات حسینی...

تشکیلاتی، با عزم و ارداه ی پولادین گام بر می دارد جهت جاری شدن غدیر، نهضت علمی ادامه ی غدیر است. اگر در ظلمات نااهلان محصور شد، شمع است تا با اندک نور خود در فضای موهوم ظلمات زمان قدم به قدم با ولایت طی طریق کند. حبیب اینگونه بود.  نقش بود، نقشی که به پشتوانه ی دین شناسی و فهم عمیق تقویت می شود و اینگونه عباس، عباس می شود و حبیب، حبیب...فاطمه محمدی

.............................

 1-فتح خون- شهید سید مرتضی آوینی

  • ف. محمدی

نظرات (۲)

  • سپهر راهی
  • در امام که حل شدی...حتی اگر امامت را به مسلخ محراب یا گودال کشتند ویا حتی اگر امامت را به مصلحت٬ غیبتی اتفاق افتاد...
    ارمان او را فراموش نمیکنی و لحظه ای از ادامه حرکت در مسیر تحقق ارمان او٬ دلسرد نمیشوی
    (مطلب بس اثرگذاری بود)

  • فرشاد اشتری
  • بلبلی برگ و گلی خوشرنگ در منقار داشت
    و اندر آن برگ و نوا، خوش ناله‌های زار داشت
    گفتمش در عین وصل این ناله و فریاد چیست
    گفت ما را جلوه معشوق در این کار داشت

    گویند که ناصر الدین شاه چندین بار این غزل را و مفهوم آنرا نیافت پس نامه ای به وصال فرستاد تا بلکه مفهوم آنرا از او جویا شود . وقتی پیک به وصال رسید برادر ش دارفانی را وداع گفته بود پس بعدا از زمانی جواب شعر را چنین داد:
    صاحبا در حالتی کین بنده را غم یار داشت
    یادم آمد کز سئوالی آن جناب اظهار داشت
    در خطوط شعر حافظ گرچه پرسیدی زمن
    بلبلی برک و کلی خوشرنک در منقار داشت
    فکرها بسیارکردم هیچ مفهومم نشد
    چونکه شعرش در میان راز نهان بسیار داشت
    نیمه شب غواص گشتم در حروف ابجدی
    تا ببینم در میات آیا چه در در بار داشت
    بلیلی برگ و گلی شد ۳۵۶
    با علی و با حسین و با حسن معیار داشت
    برگ گل سبز است دارد آن نشانی از حسن
    جونکه در وقت شهادت سبزی رخسار داشت
    رنگ گل سرخ دارد آن نشانی از حسین
    جونکه در وقت شهادت سرخی گلنار داشت
    بلبلی باشد علی کز حسرت زین برگ و گل
    دائما آه و فغان و ناله بسیار داشت

    و در آخر ناصر الدین شاه چنین اضافه می کند که:
    الحق که شعر حافظ خوب سنجیدی وصال
    مدعی هرکس که باشد می توان اظهار داشت

    ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
    شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
    <b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
    تجدید کد امنیتی